گفتی فراموش کردن کار ساده ایست ...
توفراموش کن...
من این ساده ها را بلدنیستم...
به دلم گفته ام اي ساده ، فراموشش كن
تابه كي چشم براين جاده ، فراموشش كن
دست بردار ازاو خاطره بازي كافيست
فرض كن گل نفرستاده ، فراموشش كن
آن نگاهي كه دم آخر از او مانده به جا
پيش او برده و پس داده ، فراموشش كن
مردمان نگهش قله نشينند هنوز
دل كه در دره نيفتاده ، فراموشش كن
گفتم اين تكه غزل را بفرستم نزدت
دل ولي گفت نشو ساده ،فراموشش كن
به شما بر نخورد حال غزل بود و گذشت
اتفاقي است كه افتاده ، فراموشش کن
اما من هیچ وقت نمی تونم فراموشت کنم...
نظرات شما عزیزان:
fatemeh ![](/weblog/file/img/m.jpg)
ساعت15:55---20 فروردين 1391
سلام وب زیبایی داری امیدوارم موفق باشی ب وب منم سر بزنی خوشحال میشم